پنجشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۹۰

ویکتور خارا (قسمت چهارم)

این بخش مجموعه ای  جمع آوری شده ار کتاب ها و عکس ها و نوشته و نت های ویکتور خارا می باشد که در اختیار شما قرار می دهیم . امروز در دنیای مجازی درباره این شاعر انقلابی بسیار و بسیار گفته شده هرچند جای خوشحالیست اما اغلب او را به عنوان یم خواننده می نامند و یا عده ای به عنوان یک انقلابی دهه ی 70 ای و زمان چریک بازی.اما حتی اگر روش های مبارزه و شعار های ئیکتور خارا پایان یافته باشد اما درد هایی که از آن همیشه می سرود و زخم هایی مه به جای پنهان کردن بدنبال درمان آن بود در جوامع مختلف دنیا چه ذر جهان سوم وچه در کشور های غربی ئ حتی آمریکا نیز بیدار مانده است .پس نگاهی می انداریم به اثار این انقلابی:

ویکتور خارا (قسمت سوم)

شاعر و خواننده
1932-1973
اشاره: یازدهم سپتامبر 1973، سالگرد  کودتای آمریکا علیه دولت دموکراتیک سالوادور آلنده است که کشور شیلی را همچون بسیاری دیگر از کشورهای آمریکای لاتین در این دوران به زیر سلطه نظامیان برد. ده سالی که
از این زمان در این قاره گذشت جز فقر و  تخریب و فساد حاصلی برای قاره نداشت و  بیهودگی نظریه اقتصاددانان لیبرال مکتب شیکاگو  و تلاش نیروهای سیاسی و نظامی آمریکا برای حفاظت از سرمایه داری  با سرکوب دولت دموکراتیک آلنده را نشان داد. ویکتور خارا، شاعر مردمی و انقلابی شیلیایی از جمله نخستین دستگیر شدگان در کودتا بود که پس از شکنجه ، در روزهای نخست کودتا به دست نظامیان به قتل رسید. در یادبود این شاعر انقلابی، انسان شناسی و فرهنگ، ویژه نامه ای را که دو تن از همکاران  سایت در اختیار ما گذاشته اند منتشر می کند.
مقدمه
 هنر متعهد،  یاسر عزیزی*
"هنر متعهد" حوزه‌ی معرفتی خاص هنر در قرن بیستم است. این شاخه‌ از خوانش هنری که بیش از همه به نحله‌ی چپ‌گرایی در ایدئولوژی سمت و سو دارد، در طول حیات خود به همین علت مورد حمله و استیضاح قرار گرفته‌است. چنین حمله‌ای چه از سوی منتقدین راست‌گرا بی هیچ احتجاج منطقی و صرفا بر پایه نقدی ایدئولوژیک صورت پذیرفته باشد و چه از سوی متخصصین ناب هنری و زیبایی شناسان، بخش مهمی از کارپایه‌ی نقد خود را بر نقد ایدئولوژیک کردن هنر قرار می‌دهد. پرواضح است که "هنر متعهد" می‌تواند از موضع حکومت‌های ایدئولوژیک خواه چپ‌گرا، یا غیر‌ ِ چپ‌گرا نیز مورد تأکید قرار گیرد، اما چنین تعهد هنری جدای از مفهوم جاری جهانی، بیش‌تر بر تعهد به قدرت و تقویت و تمکین پایه‌های دولتِِ حاکم معطوف است که با حقیقت تعهد هنری که همواره هنر را در برابر قدرت حاکم و در کنار توده‌های مردم خواسته‌است، تفاوت ماهوی دارد. ضمن پرهیز از این خلط مفهوم "هنر متعهد" که در پاره‌ای گویش‌های سیاسی، هنر وابسته را متعهد می‌خوانند، مختصراً به تشریح هنر متعهد می‌پردازیم.


ویکتور خارا (قسمت دوم)

در رود «ماپوچو»
در رود «ماپوچو»
گربه‌ها می‌میرند.
و آن‌ها را در گونی‌های سربسته
در آب می‌اندازند.

اما در «پوبلاسیون»،
با طوفان باران
آدم‌ها، سگ‌ها و گربه‌ها.
ـ همان جشن برپاست ـ

در چنین مواقعی شاید بهتر باشد
آدم خنده‌ای سر بدهد
و در میان لجن
نوشابه‌ای تدارک ببیند!

مجموعه کامل از ویکتور خارا (راوی حکایت باقی) قسمت اول

 تصمیم داریم که با تمام احترامی که به رفقای و زحمتکشان و اساتید دیگر و همچنین بهره گیری از منابع نظریات آنها درباره ئیکتور خارا مجموعه ای مختصر اما در نوع خود کمی طولانی به روایت های مختلف در سایت ها و منابع مختلف قرار دهیم تا بیشتر عمق شخصیت این خواننده انقلابی و همچنین شرایط تاریخی دوره حضور ویکتور خارا ها یا مرسدس سوسا خواننده دیگر انقلابی آمریکای لاتبن را در یک مجموعه به خوانندگان این سایت ارائه دهیم امید است که کوتاهی ها و اشتباهات مارا نه از سر غرض و منظور بلکه بی توجهی ما و اشتباهات و گاها سهل انگاری که امیدواریم خطای کمی دز این زمینه ها داسته باشیم بگذارید.بی صبرانه منتظر بازدید و نظرات شما بزرگان و جوانان این سرزمین خواهیم بود.
تمام مطالب با نام منابع و مشخصات کامل نویسنده برگرفته شده و این سات تنها و تنها مروج ایده های فرهنگی نسل چپ ایران بوده که به کمک و یاری رفقایی که سال ها در این باب مار نموده اند دیگر نیازی به دئباره کاری ها نداشته و ندارد.


با تشکر







فابریتزیو دِ آندره: ترانه سرای آنارشیست

در میان چهره های هنری تاریخ معاصر ایتالیا، فابریتزیو د  آندره (Fabrizio de André) (1940-1999) مکانی شاخص دارد. توج فعالیت های  هنری موسیقیایی او در سال های 1958 تا 1997 بود و در این هنگام در اوج شهرت و محبوبیت مردمی قرار داشت، هر چند این شهرت کمتر از مرزهای ایتالیا عبور کردند. دی آندره که از نظر اجتماعی و سیاسی ، انسانی والا، ضد قدرت و آنارشیست بود، تمام قدرت هنری خود را در خدمت دفاع از محروم ترین اقضار جامعه مدرن و مبارزه با  موقعیت های سخت حیات انسانی قرار داده بود.
موسیقی  دی آندره به شدت تحت تاثیر  فرهنگ عامه ایتالیا قرار داشت و در عین حال از ترانه سرایان فرانسوی با سبک های هنری و  مکاتب فکری مشابه به ویژه از ژاک برسنس (Jacques Brassens) و لئو فره (Léo ferré) و از میان خوانندگان و ترانه سرایان انگلیسی زبان از  لئونارد کوهن (Leonard Cohen) و باب دیلان (Bob Dylan) متاثر بود.
ترانه های  دی آندره بسیار خوش آهنگ و شیرین هستند و اشعار او از زیباترین اشعار زبان ایتالیا به شمار می آیند. امروز بیش از بیست سال پس از درگذشت وی، در ایتالیا و سایر کشورها هر چه بیشتر دی آندره را به عنوان یکی از بزرگترین شاعران زبان ایتالیایی معاصر می شناسند و مشروعیت او به مثابه هنرمندی بزرگ به تثبیت رسیده است. نام گزاری  ده ها موسسه فرهنگی به یاد او و تجلیل و برگزاری مراسم یادبود و بازخوانی اشعار و ترانه های او در ایتالیا و در سراسر جهان  شاهدی بر این ادعاست.
دی آندره در اوج شهرت و شکوفایی کار خود در سن 59 سالگی به دلیل  ابتلا به سرطان ریه درگذشت.

ژرژ برسنس: شورشی آرام

ژرژ برسنس(Georges Brassens )(1921-1981) ترانه سرا، شاعر و خواننده معاصر فرانسوی، از چهره های  برجسته ملی و جهانی و یکی از مهم ترین نمایندگان فرهنگ فرانسه در  این کشور و در سراسر جهان به حساب می آید.  او در طول سال های فعالیت هنری خود  بیش از صد ترانه از سروده های خود را به اجرا در آورد و اشعار او امروز جزو زیباترین، پربارترین و پررنگ ترین اشعار ادبیات فرانسه قرن بیستم  طبقه بندی شده اند.
موضع گیری های احجتماعی جسورانه برسنس در اشعارش که گاه همه مرز بندی های متعارف اجتماعی فرانسه در سال های پیش از  مه 1968 را پشت سر می گذاشتند  در تضادی آشکار با موسیقی آرام و خوش آهنگ و لطیف او که همواره با آوای گیتارذش همراه بود و با چهره نرم و و مهربان و فروتن او قرار داشتند.  این موضع گیری ها در کنار پایبندی شدید  برسنس به اخلاق مدنی و به انسان گرایی از او چهره ای الگو وار در تاریخ فرهنگی فرانسه ساخته اند.
ژرژ برسنس هرگز تحصیلات درخشانی نداشت اما بسیار زود به شعر روی آورد. او همچنین از سال 1946 به فدراسیون آنارشیست پیوست و در نشریه این  حزب، با عنوان «آزادیخواه»(Le Libertaire) با اسامی مستعاری چون ژیل کولن(Gilles Colin) و ژئو سدی(Geo Cédille) مقاله می نوشت.
آکادمی فرانسه در سال 1967 جایزه بزرگ شعر را برای مجموعه آثار برسنس به او اهدا کرد، هر چند خود وی همواره اعلام می کرد که خویشتن را کوچکتر از مقام یک شاعر می داند.
برسنس در سن 60 سالگی به دلیل ابتلا به سرطان  درگذشت. وی در تمام عمر مدافع حقوق اقشار محروم و آرمان های انسان دوستانه بود  و مجموعه آثار او تحولی عظیم در شکستن تابوهای اخلاقی و سنت گرایانه در جامعه فرانسه داشت.  مجبوبیت او امروز چه در میان مردم فرانسه  و  علاقمندان به شعر و موسیقی فرانسوی در جهان و چه در میان نخبگان ادبی و روشنفکری بیش از  هر زمانی است و  ده ها مرکز و بنا و محل در سراسر جهان به اسم وی نام گزاری شده اند، آخرین نمایشگاه برای تجلیل از وی و آثارش نیز در تابستان سال 2011 در پاریس برگزار شد.