مقدمه درباره این سرود: این سرود شاید در میان بسیاری از اشخاص چپ گرای امروزین شنیده شده باشد اما می توان گفت نسبت به نسل قبل که این سرود و فراگیر شدن آن در جوامع مختلف این سرود آن صلابت خود را از دست داده واین مساله را نه می توان از مد افتادن آن دانست چرا که هیچ گاه سرود ملی یک کشور را نمی توان از مد افتاده دانست و انترناسیونال به مثاه سرود فرا ملیکمونیست ها می باشد.هر چند امروز هم در کشورهای مختلف در ایران و در اعتراضات مختلف دانشجویی و کارگری سرود زیبای انترناسیونال که در اصل کاریست از اوژن پوتیه شنیده می شود اما باز تاکید ما بر این است که ریشه ی این آهنگ معنا و بار مفهومی آنرا تا به آنجا که توانش را داریم در خدمت مخاطبانمان بگداریم.باشد که این سرود تکان دهنده ی جوانی به سمت درست اندیشیدن و یا کارگری برای جنگیدن باشد.(آرشیو چپ)
گفته میشود تا امروز و در عصر ما دو ترانه ـ سرود وجود دارد که بیش از هر آهنگ و سرود دیگری در جهان خوانده و شنیده شده. اول آن بخش از سمفونی شماره 9 بتهوون است که سرودهای از «شیلر» شاعر آلمانی به نام «انسانها» به صورت آواز جمعی یا کر میخوانند، و دوم سرود «انترناسیونال» است که با روز جهانی کارگر در اولین روز ماه می عجین شده.
گرچه امروزه به دلیل توسعۀ ماشینی و مکانیزه شدن کارخانجات تولیدی و صنتعی، رشد نرخ بیکاری در جهان چنان افزایش یافته که دیگر شعار اصلی روز جهانی کارگر، یعنی «کارگران جهان متحد شوید!» کمرنگ مینماید، ولی به حرمت خونهای گرمی که صرف زمزمۀ این سرود کارگری به خاک ریخته شده، و یاد آنهایی که جرم به سیاهچال کشیدن و زندان نشستنشان فقط خواندن این سرود بوده و هست، مختصری در معرفی و تاریخچۀ «سرود انترناسیول» و کمی هم در سابقۀ «روز جهانی کارگر» را اینجا میآوریم.
در ایران سرود انترناسیونال چندین بار به زبان فارسی ترجمه شده است. اولین بار ابوالقاسم لاهوتی، شاعر و ترانهسرای ایرانی این سرود را به فارسی ترجمه کرد.
این ترجمه به این صورت است:
برخیز ای داغ لعنت خورده دنیای فقر و بندگی | جوشیده خاطر ما را برده به جنگ مرگ و زندگی | |||
باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند | وآنگه نوین جهانی سازیم هیچ بودگان هرچیز گردند | |||
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما | انترناسیونال است نجات انسانها | |||
برما نبخشند فتح و شادی خدا، نه شه نه قهرمان | با دست خود گیریم آزادی در پیکارهای بی امان | |||
تا ظلم از عالم بروبیم نعمت خود آریم به کف | دمیم آتش را و بکوبیم تا وقتیکه آهن گرم است | |||
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما | انترناسیونال است نجات انسانها | |||
تنها ما توده جهانی، اردوی بیشمار کار | داریم حقوق جهانبانی نه که خونخواران غدار | |||
غرد وقتی رعد مرگ آور بر رهزنان و دژخیمان | در این عالم بر ما سراسر تابد خورشید نور افشان | |||
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما | انترناسیونال است نجات انسانها |
از شعر «انترناسيونال» ترجمهاي ديگري هم از احمد شاملو هست که در شماره 33 «کتاب جمعه» [ويژهنامۀ روز اول ماه مه]، به تاريخ 11 ارديبهشت ماه سال 1359 خورشيدي به چاپ رسيده است. برگردان «شاملو» از متن فرانسه اين سروده انجام شده است.
برخيزيد، دوزخيان زمين! | ||
برخيزيد، زنجيريان گرسنگي! | ||
عقل از دهانۀ آتشفشان خويش تندر وار ميغرد | ||
اينک! فورانِ نهائيست اين. | ||
بساط گذشته بروبيم، | ||
بهپا خيزيد! خيل بردگان، بهپا خيزيد! | ||
جهان از بنياد ديگرگون ميشود | ||
هيچيم کنون، «همه» گرديم! | ||
نبرد نهائيست اين. | ||
بههم گرد آئيم | ||
و فردا «بينالملل» | ||
طريق بشري خواهد شد. | ||
رهانندۀ برتري در کار نيست، | ||
نه آسمان، نه قيصر، نه خطيب. | ||
خود به رهائي خويش برخيزيم، اي توليد گران! | ||
رستگاري مشترک را برپا داريم! | ||
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند، | ||
تا روح از بند رهائي يابد، | ||
خود به کورۀ خويش بردميم | ||
و آهن را گرماگرم بکوبيم! | ||
نبرد نهائيست اين. | ||
بههم گرد آئيم | ||
و فردا «بينالملل» | ||
طريق بشري خواهد شد. | ||
کارگران، برزگران | ||
فرقۀ عظيم زحمتکشانيم ما | ||
جهان جز از آن آدميان نيست | ||
مسکن بيمصرفان جاي ديگري است. | ||
تا کي از شيرۀ جان ما بنوشند؟ | ||
اما، امروز و فردا، | ||
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند | ||
آفتاب، جاودانه خواهد درخشيد. | ||
نبرد نهائيست اين. | ||
بههم گرد آئيم | ||
و فردا «بينالملل» | ||
طريق بشري خواهد شد. |
متن اصلی سرود به فرانسه
Debout, les damnés de la terre
Debout, les forçats de la faim
La raison tonne en son cratère
C'est l'éruption de la fin
Du passé faisons table rase
Foules, esclaves, debout, debout
Le monde va changer de base
Nous ne sommes rien, soyons tout
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
Debout, les forçats de la faim
La raison tonne en son cratère
C'est l'éruption de la fin
Du passé faisons table rase
Foules, esclaves, debout, debout
Le monde va changer de base
Nous ne sommes rien, soyons tout
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
Il n'est pas de sauveurs suprêmes
Ni Dieu, ni César, ni tribun
Producteurs, sauvons-nous nous-mêmes
Décrétons le salut commun
Pour que le voleur rende gorge
Pour tirer l'esprit du cachot
Soufflons nous-mêmes notre forge
Battons le fer quand il est chaud
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
Ni Dieu, ni César, ni tribun
Producteurs, sauvons-nous nous-mêmes
Décrétons le salut commun
Pour que le voleur rende gorge
Pour tirer l'esprit du cachot
Soufflons nous-mêmes notre forge
Battons le fer quand il est chaud
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
L'état comprime et la loi triche
L'impôt saigne le malheureux
Nul devoir ne s'impose au riche
Le droit du pauvre est un mot creux
C'est assez, languir en tutelle
L'égalité veut d'autres lois
Pas de droits sans devoirs dit-elle
Egaux, pas de devoirs sans droits
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
L'impôt saigne le malheureux
Nul devoir ne s'impose au riche
Le droit du pauvre est un mot creux
C'est assez, languir en tutelle
L'égalité veut d'autres lois
Pas de droits sans devoirs dit-elle
Egaux, pas de devoirs sans droits
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
Hideux dans leur apothéose
Les rois de la mine et du rail
Ont-ils jamais fait autre chose
Que dévaliser le travail
Dans les coffres-forts de la bande
Ce qu'il a créé s'est fondu
En décrétant qu'on le lui rende
Le peuple ne veut que son dû.
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
Les rois de la mine et du rail
Ont-ils jamais fait autre chose
Que dévaliser le travail
Dans les coffres-forts de la bande
Ce qu'il a créé s'est fondu
En décrétant qu'on le lui rende
Le peuple ne veut que son dû.
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
Les rois nous saoulaient de fumées
Paix entre nous, guerre aux tyrans
Appliquons la grève aux armées
Crosse en l'air, et rompons les rangs
S'ils s'obstinent, ces cannibales
A faire de nous des héros
Ils sauront bientôt que nos balles
Sont pour nos propres généraux
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
Ouvriers, paysans, nous sommes
Le grand parti des travailleurs
La terre n'appartient qu'aux hommes
L'oisif ira loger ailleurs
Combien, de nos chairs se repaissent
Mais si les corbeaux, les vautours
Un de ces matins disparaissent
Le soleil brillera toujours.
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
Le grand parti des travailleurs
La terre n'appartient qu'aux hommes
L'oisif ira loger ailleurs
Combien, de nos chairs se repaissent
Mais si les corbeaux, les vautours
Un de ces matins disparaissent
Le soleil brillera toujours.
C'est la lutte finale
Groupons-nous, et demain
L'Internationale
Sera le genre humain
سرود انترناسیونال بزبانهای مختلف
برای شنیدن و دانلود سرود و اطلاعات تکمیلی از آن به آدرس های زیر مراجعه نمایید:
صفحه اصلی اوژن پوتیه
کمونیست های انقلابی
فدائیان
انترناسیونال به تمام زبانها
در زیر روایتی که از سایت پرند برگزیده شده را قرار داده ایم تا این بخش را کامل کنیم.
حکایت «پیتزای آمریکایی» و «کارگر ایتالیایی» یا «روز جهانی کارگر» و «اول ماه مه»!
اندر تعریف ویژگیهای آمریکایی جماعت یکی هم اشاره به این خصلت آنهاست که ایده و ابتکار و دستاوردهای دیگر ملل را میگیرند، در ابعاد آن دست میبرند و با «بیگ» و گنده کردن آن «آمریکایی»اش! میکنند. از آن جمله است مثلا پیتزای آمریکایی! که تفاوتش با اصل آن که از ایتالیا آمده و میآید در کت و کلفت و پت و پهن بودن آن است و بس.
ولی به شهادت تاریخ در همین آمریکا که میگوئیم، اتفاقاتی رخ داده که خود آمریکاییها نه تنها آن را پاس نداشتهاند و صاحب نشدهاند، بلکه شاید حتی به لحاظ نوع سیستم حکومت سرمایهداریشان، آن مورد تاریخی را به شکلی واگذار هم کردهاند. مثلا یکی همین «روز کارگر» را.
اکثر مردم فکر میکنند چنین روز و بزرگداشتی از ابداعات و تصمیمات دولتمردان کشورهایی است که روزگاری اصطلاحا «بلوک شرق» خوانده میشدند و به احتمال قوی از «اتحاد جماهیر شوروی سابق» آمده است. در حالی که میدانیم علت انتخاب این روز به عنوان «روز جهانی کارگر»، واقعۀ به خون کشیده شدن اعتصابات کارگران کارخانههای نساجی در شیگاگوی آمریکا بود که در سال 1886 میلادی برای اضافی دستمزد و ایجاد قانون عادلانۀ کار دست به تظاهرات زده بودند.
اول ماه مه سه سال بعد از این واقعه، یعنی در سال 1889، در برگزاری کنگره بینالمللی کارگران در کشور ایتالیا، یکی از تصمیمات هم این بود که به یادبود این مبارزه و کشتار، آن روز را هر سال «روز کارگر» بنامند و بدانند. ولی همین کنگره نیز، و بیشتر به علت چنین تصمیی، از طرف پلیس ایتالیا مورد یورش قرار گرفت و کار به تیراندازی کشید و عدهای از شرکت کنندگان در آن همایش را به گلوله بست، این خود به قول معروف، خون را تازه کرد و رهبران جنبش کارگری در آن کنگره را در تصمیم خود مصممتر.
در ایران خودمان اما بنا به روایت روزشمار تاریخ، در سال 1299 خورشیدی نخستین نمایش کارگری به مناسبت اول ماه مه در شهر تهران انجام شد. این میتینگ به ابتکار شورای مرکزی اتحادیۀ کارگران که از پانزده اتحادیه تشکیل میشد برگزار شد.
در دوران حکومت قبلی اما نه تنها برگزاری چنین روزی، که حتی فکر کردن به آن نیز نوعی جرم سیاسی! محسوب میشد و کار آدم ساخته بود!.
در حکومت فعلی اما اول گفتند که «خدا هم کارگر است»! بعدا فکر دیگری کردند و ترور «مرتضی مطهری» به دست گروه «فرقان» را بهانه قرار دادند و گفتند یازدهم اردیبهشت برابر با اول ماه مه «روز معلم» است. کارگران جهان هم لابد بروند تعلیم ببیند و یاد بگیرند!
ولی به شهادت تاریخ در همین آمریکا که میگوئیم، اتفاقاتی رخ داده که خود آمریکاییها نه تنها آن را پاس نداشتهاند و صاحب نشدهاند، بلکه شاید حتی به لحاظ نوع سیستم حکومت سرمایهداریشان، آن مورد تاریخی را به شکلی واگذار هم کردهاند. مثلا یکی همین «روز کارگر» را.
اکثر مردم فکر میکنند چنین روز و بزرگداشتی از ابداعات و تصمیمات دولتمردان کشورهایی است که روزگاری اصطلاحا «بلوک شرق» خوانده میشدند و به احتمال قوی از «اتحاد جماهیر شوروی سابق» آمده است. در حالی که میدانیم علت انتخاب این روز به عنوان «روز جهانی کارگر»، واقعۀ به خون کشیده شدن اعتصابات کارگران کارخانههای نساجی در شیگاگوی آمریکا بود که در سال 1886 میلادی برای اضافی دستمزد و ایجاد قانون عادلانۀ کار دست به تظاهرات زده بودند.
اول ماه مه سه سال بعد از این واقعه، یعنی در سال 1889، در برگزاری کنگره بینالمللی کارگران در کشور ایتالیا، یکی از تصمیمات هم این بود که به یادبود این مبارزه و کشتار، آن روز را هر سال «روز کارگر» بنامند و بدانند. ولی همین کنگره نیز، و بیشتر به علت چنین تصمیی، از طرف پلیس ایتالیا مورد یورش قرار گرفت و کار به تیراندازی کشید و عدهای از شرکت کنندگان در آن همایش را به گلوله بست، این خود به قول معروف، خون را تازه کرد و رهبران جنبش کارگری در آن کنگره را در تصمیم خود مصممتر.
در ایران خودمان اما بنا به روایت روزشمار تاریخ، در سال 1299 خورشیدی نخستین نمایش کارگری به مناسبت اول ماه مه در شهر تهران انجام شد. این میتینگ به ابتکار شورای مرکزی اتحادیۀ کارگران که از پانزده اتحادیه تشکیل میشد برگزار شد.
در دوران حکومت قبلی اما نه تنها برگزاری چنین روزی، که حتی فکر کردن به آن نیز نوعی جرم سیاسی! محسوب میشد و کار آدم ساخته بود!.
در حکومت فعلی اما اول گفتند که «خدا هم کارگر است»! بعدا فکر دیگری کردند و ترور «مرتضی مطهری» به دست گروه «فرقان» را بهانه قرار دادند و گفتند یازدهم اردیبهشت برابر با اول ماه مه «روز معلم» است. کارگران جهان هم لابد بروند تعلیم ببیند و یاد بگیرند!
این بود حکابت آن روزی که خونین بود و خجسته شد و فرخنده خواهد ماند.
این روز بر همه زحمتکشان جهان گرامی باد.
این روز بر همه زحمتکشان جهان گرامی باد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر