پنجشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۹۰

ویولتا پارا

نوشتۀ فرید وهابی
شاید بتوان گفت که ترانه سرایی مدرن آمریکای لاتین، بیش از همه مدیون دو نفر است: خانم ویولتا پارا، اهل شیلی، و آقای آتاهوالپا یوپانکی، اهل آرژانتین. این دو نفر با دادن جانی تازه به موسیقی و ترانه های این قاره، هنر و فرهنگ بومی خود را به جهان شناساندند.
خانم ویولتا پارا را می توان بنیانگذار یک خاندان موسیقی دانست. دو فرزند او، ایزابل پارا و آنجل پارا، بخصوص بعد از مرگ مادر، برای معرفی آثار او و دیگر هنرمندان کشورشان فراوان تلاش کردند.
ویولتا پارا که در سال ۱۹٦۷، در سن پنجاه سالگی خودکشی کرد، آواز خواندن را به تقلید از مادر فرا گرفت. مادر او زنی کشاورز بود که هنگام کار روزانه، ترانه های سنتی روستایی را زمزمه می کرد. بعدها، ویولتا پارا به تشویق برادر خود، سفرهای دور و درازی را در مناطق دورافتادۀ شیلی آغاز کرد و مجموعۀ بزرگی از همان نوع ترانه ها و شعرهایی را که از مادرش شنیده بود، گرد آورد.

این سفرهای طولانی، نقطۀ عطف زندگی خصوصی و حرفه ای او بود. بعد از این دوران، ویولتا پارا اشعاری سرود که نه سنتی بود و نه روستایی، اما در عین حال محیط و زندگی واقعی کشاورزان و مردم عادی شیلی را در خود داشت. این حرکت تازه که در اوایل دهۀ ۶٠ میلادی، کم و بیش هم زمان در آرژانتین هم شکل گرفت، بعدها به جنبش ترانه سرایی نوین* معروف شد. این موج به تدریج به بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین سرایت کرد و سپس از این قاره فراتر رفت و در تمامی جهان طرفداران و پیروان زیاد یافت.
اکثر جنبش های سیاسی آزادی طلب و ضد دیکتاتوری جهان از این ترانه ها الهام گرفتند و گاه مستقیماً برخی ملودی های شیلی یا آرژانتین را با اشعار خود اجرا کردند. چنان که در ایران، در سال های نخست انقلاب، سرود "بر پا خیز، از جا کن، بنای کاخ دشمن" با بهره گرفتن از ملودی های آمریکای لاتین ساخته شد.
البته نباید تصور کرد که جهان ذهنی ویولتا پارا به مسائل سیاسی محدود می شد. هرچند او یکی از شخصیت های اصلی به وجود آورندۀ ترانه سرایی نوین به حساب می آید، اما شعرهای او بیشتر دل مشغولی های عاشقانه و عاطفی دارند. در واقع، جنبش معروف به ترانه سرایی نوین را جنبشی صرفاً سیاسی دانستن، تصوری اشتباه است. اگرچه در آثار متعلق به این حرکت بزرگ، حرف های سیاسی فراوان شنیده می شود، اما موفقیت و مردم پسند بودن آنها مرهون خصوصیات دیگری است: توجه به واقعیت و زندگی روزمرۀ آدم های معمولی، محرومیت ها و آرزوهای آنان، همراه با برداشتی شاعرانه از جهان اطراف، و البته استفاده از زبان ساده و روشن، برخی از این ویژگی های تعیین کننده هستند.
شعرهای ویولتا پارا نیز در اکثر موارد، بیان احساسات و نگاه زنی است که قبل از هرچیز با زندگی عاطفی خود و رابطه اش با دنیای پیرامونی درگیر است. به عنوان مثال، رابطۀ پرتلاطم او با مردم شناس سوییسی، ژیلبر فاوره**، به اشکال مختلف در آثار ده سال آخر زندگی وی احساس می شود: عشقی تند و روابطی پرفراز و نشیب که در عین حال از علائق مشترک این دو نفربه فرهنگ و مردم شیلی و بولیوی تغذیه می کرد، درونمایه های بسیاری از شعرهای ویولتا پارا قرار گرفته است.
آن چه که به اشعار و ترانه های ویولتا پارا طراوت و سرزندگی می دهد، همین صمیمیت و صداقت وی در بیان واقعیات زندگی است. این صداقت و اتکاء به عواطف و احساسات اصیل، در همۀ کارهای خانم پارا حضور دارد.
ویولتا پارا در اوقات فراغت قالی بافی می کرد. می گویند که او در سال های
جوانی و به تقلید از مادر، با تکه پاره های پارچه و گیاه و مقوا و هر شیئ دیگری که دم دست می یافت، قالیچه های کوچک درست می کرد. بعدها، این هنر او چنان محبوب شد که موزۀ لوور نمایشگاهی از آثار او برگزار کرد.
ذوق اصیل و غریزی او، درست همانطور که در این بافته ها تجسم یافته، در ترانه های او نیز احساس می شود.
*Nueva Canción
**Gilbert Favré

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر