جمعه، مهر ۲۲، ۱۳۹۰

آن باد که خوشه‌های گندم را می‌لرزاند - ترانه‌ی آزادی‌خواهان ایرلند

«آن باد که خوشه‌های گندم را می‌لرزاند٭»
ترانه‌ای از رابرت دی. جویس (١۸۸٣-١٨٣٠)
مترجم: علی ثباتی

پیش از این در سایت وازنا شعری از هیومک‌درمید شاعر اسکاتلندی منتشر کرده‌ام با مضمون عشقی که بیگانگان (انگلیسی‌ها) متجاوزانه نابودش کرده‌ بودند. این‌بار ترانه‌ی ایرلندی محبوبی را به فارسی برگردانده‌ام که به شکلی متفاوت حکایتی غم‌ناک از عشقی به دست می‌دهد که بیگانگان (انگلیسی‌ها) بر حریم‌اش پای نهاده‌اند و از میان‌اش برداشته‌اند. هر دو شعر، معشوقی را نشان می‌دهند که به‌نحوی با موطن راوی یک‌سان نمایانده می‌شود، راوی شعر «هیو مک‌درمید» از تازه‌عروس‌اش می‌خواهد برای‌اش فاش کند چه‌کسی به حریم خصوصی‌شان پای گذاشته و به او دست‌درازی کرده است و زن-موطن‌اش در پاسخ می‌گوید "در آغوش‌ام گیر چراکه در آغوش من آن‌همه تجاوز و تلخا را فراموش خواهی کرد." راوی این شعر می‌خواهد به صف مبارزانی بپیوندد که به نبرد با انگلیسیان متجاوز می‌روند. راوی در همین حال و هوا میان ماندن و رفتن مردد است که گلوله‌ی سربازی انگلیسی معشوق‌اش را از پای درمی‌آورد. شباهت این‌گونه ترانه‌ها و شعرها که زن و موطن را به‌نحوی تمثیلی هم‌سان می‌نمایانند و راوی‌شان عاشقانه از این هر دو عشق‌اش هم به خویش و هم به خودشان می‌گوید تأثیری ژرف بر آدمی می‌گذارد.
این ترانه از رابرت دوویِِر جویس (Robert Dwyer Joyce)، شاعر و ترانه‌سرای ایرلندی قرن نوزدهم، است. گفتنی‌ست که گروه موسیقی Dean Can Dance اجرایی تأثیرگذار و متناسب با حال‌و‌هوای این ترانه داشته است. هم‌چنین در فیلمی به‌کارگردانی کن لوچ (Ken Loach) - ساخته‌شده در سال ٢٠٠٦ – که بانگاهی ضدجنگ به تاریخ جنبش پر فراز و نشیب استقلال‌طلبان ایرلند پرداخته شده است و در همان سال جایزه‌ی «نخل طلایی»‌ ِ جشن‌واره‌ی کن را از آن خود کرده،‌ از ترانه‌ی یادشده هم در عنوان فیلم «آن باد که گندم‌ها را می‌لرزاند٭» و هم در موسیقی متن آن استفاده شده است.     



ترجمه‌ی ترانه:
می‌نشینیم میان این دره‌ی سبز
می‌نشینیم با عشق راسیتن‌ام
و دل ِ بی‌قرارم مردد که برای کدام‌یک بپوید
آن عشق دیرینه یا این عشق تازه
این عشق دیرینه برای او، و آن عشق تازه
که ناگزیرم کرده ایرلند را نازنینانه بیندیشم  
هنگامی که بادی که نرم،‌
بر چمن‌زار وزید
و گندم ِ طلارنگ را می‌لرزید

دشوار بود که
آن کلمات ماتم‌زده به زبان آید
پیوند‌های‌مان از هم بگشاید
ولی، آه، که چه دشوارتر
شرمی بردن از این
زنجیر ِ بیگانه که در میان‌مان
پس چنین گفتم‌: "سپیده‌دم راهِ تنگ‌درّه می‌پویم
و با دلیران هم‌آواز می‌آوازم
هنگامی که باد نرم
گندم ِ طلارنگ را می‌لرزید
غم بود همهْ که به بوسه‌ای اشک‌اش ستردم
بازوان‌اش به گردِ من
هنگامی که در گوش‌ام
صفیرکشان
شلیکِ شوم
از بیشه برون آمد
و گلوله
بر سینه‌ی عشق‌ام نشست
سالی‌ندیده چه‌زود، در بهار عمر
و همان‌جا سر به سینه‌ام جان باخت
هنگامی که باد نرم
گندم ِ طلارنگ را می‌لرزید

به خاک‌اش نهادم
کنار جوباری بر ِ کوه
و جای دادم چه بسیار
شکوفه‌های تابستانه را
با ‌سبزْشاخه‌هایی نرم
بر آغوش ِ به خون نشسته‌اش
گریستم و بر آن جسم چون سنگی تهی از جان
بوسه‌ای زدم
پس شتافتم تا به بام و میان ِ کوه
با انتقام‌ام، هم آن زبانه‌‌ای که می‌کشید برای دشمن‌ام
هنگامی که باد نرم
گندم ِ طلارنگ را می‌لرزید.



پی‌نوشت‌ها:


٭ در برگردان این شعر به‌جایbarley ، که معادل‌اش جو و شعیر می‌شود، از گندم  استفاده کرده‌ام، بر حسبِ پسند شخصی، صرفا ً – م. 





Robert D. Joyce, 1830-1883
I sat within a valley green
Sat there with my true love
And my fond heart strove to choose between
The old love and the new love
The old for her, the new that made
Me think on Ireland dearly
While soft the wind blew down the glade
And shook the golden barley 2. Twas hard the mournful words to frame
To break the ties that bound us
Ah, but harder still to bear the shame
Of foreign chains around us
And so I said, "The mountain glen
I'll seek at morning early
And join the brave united men"
While soft wind shook the barley
  3. Twas sad I kissed away her tears
Her arms around me clinging
When to my ears that fateful shot
Come out the wildwood ringing
The bullet pierced my true love's breast
In life's young spring so early
And there upon my breast she died
While soft wind shook the barley 4. I bore her to some mountain stream
And many's the summer blossom
I placed with branches soft and green
About her gore-stained bosom
I wept and kissed her clay-cold corpse
Then rushed o'er vale and valley
My vengeance on the foe to wreak
While soft wind shook the barley

5. Twas blood for blood without remorse
I took at Oulart Hollow
I placed my true love's clay-cold corpse
Where mine full soon may follow
Around her grave I wondered drear
Noon, night and morning early
With aching heart when e'er I hear
The wind that shakes the barley


-
I sat within the valley green
I sat with my true love
My sad heart had to choose between
Old Ireland and my love
I looked at her and then I thought
How Ireland was torn
While soft the wind blew down the glen
And shook the golden corn 2. T'was hard the woeful words to bring
To break the ties that bound
But harder still to bear the shame
Of English chains around
And so I said, the mountain glen
I'll seek in early morn
And join the brave united men
While soft winds shook the corn
  3. While sad I kissed away her tears
My fond arms round her clung
A British shot burst in our ears
From out of the wild woods round
One bullet pierced my true love's side
A rose pierced by a thorn
And in my arms in blood she died
While soft winds shook the corn 4. So blood for blood without remorse
I've taken in the glen
I placed my true love's clayful corpse
I joined true Irish men
But around her grave I wander drear
Sometimes in early morn
And with breaking heart sometimes I hear
The wind that shakes the corn






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر